سال نو
لحظه تحویل سال، من نشسته ام کنار سفره هفت سین، آقای همسر در کنارم و پسرکم بر دلم. یک لحظه انگار ثانیه ها کش می آیند و طولانی می شوند به اندازه یک سال، سالِ پیش رو. تمام آرزوهایم از ذهنم می گذرند. دلم می خواهد دعا کنم برای پسرکم، برای عزیزانم، برای همه. اما انگار در یک لحظه همه چیز فراموش می شود و فقط یک چیز می ماند:
"یا مقلب القلوب و الابصار ..."
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی