نور دیده

بیماری خطرناک مادرانه

عزیز دلم، چندی پیش در وبلاگ دوستی، مطلبی خواندم تحت عنوان بیماری خطرناک مادرانه . نمی دانم که خودم هم مبتلا به این بیماری هستم یا نه. شاید هم هنوز به صورت پنهانست و هنوز فرصت پیدا نکرده که خودش را نشان دهد و آمدن تو می‌توانست برایش فرصتی باشد. به دور و برم هم که خوب نگاه می‌کنم انگار شیوع آن کم نیست. در هرحال خوشحالم قبل از اینکه خودم، تو و اطرفیانم را مسموم کنم این مطلب به دستم رسید و ممنونم از قلمی که دلم را روشن کرد. مادر، هردویمان باید یادمان باشد که همه چیز را همان طورکه در نگاه اول دیده می‌شوند، قضاوت نکنیم. داشته‌ها و نداشته‌هایمان انگار به یک اندازه خطرناکند و باید حواسمان به هردو باشد. خیلی باید مواظب خ...
4 بهمن 1391

انتظار

مادر، بیشتر از سه ماه است که قدم روی دل من گذاشته‌ای (با هر دو معنی عام و خاصش). از مسافرت دو نفره‌مان بگیر تا همین سرماخوردگی این چند روز اخیر. دیگر کم‌کم منتظر تکان‌ها و لگدهایت هستم. آخر در تنهایی و سکوت و تاریکی چه کار می کنی؟ البته من از آن دسته آدمهایی هستم که می گویند بی‌خبری خوش خبری است، اما فقط می خواستم بگویم دنیا خیلی پیشرفت کرده، ایمیلی، اس‌ام‌اسی...و یاحداقل لگد و تکانی...
26 دی 1391

مادر نازک دل

دیشب می خواستم برای بابا عطا نوشته ای را که در سایتی خوانده بودم تعریف کنم. نوشته ای زیبا و پر از احساس. اما نشد به نیمه داستان که رسیدم بغض کردم. نه اینکه ناراحت باشم نه... بدجور من را دل نازک کرده‌ای مادر...
20 دی 1391

کودک من

می‌دانم که یک روز از من می پرسی بچه ها از کجا می آیند؟ و من آن روز به تو خواهم گفت که از آرزوی پدر و مادرهایشان. درست مثل خود تو که اولین آرزوی ما بودی و انگار خدا می دانست که دل شیشه‌ای مادرت طاقت دو بار آرزو کردن را ندارد.
15 دی 1391

ترس

مادر، از تو چه پنهان بعضی وقت ها خیلی می ترسم. از همه چیز. یک دنیا فکرهای بدِ نگو... اما تو نترس مادر .... هو الذی یصورکم فی الارحام هو الذی یصورکم فی الارحام ....
13 دی 1391

امید

هر کودکی با اين پيام به دنيا می آيد که خدا هنوز از انسان نا اميد نيست. (تاگور)   مادر، نترس دنیا آنقدرها هم جای بدی نیست.
10 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نور دیده می باشد